توابین

قیل و قال های یک طلبه

توابین

قیل و قال های یک طلبه

توابین

توابین
یعنے
هنوز بعد از
حسین(ع)
هم
میتوان
شهید شد ..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

کوچه نسترن

چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۱۲ ب.ظ

من با اِبی حرفی ندارم، با آن‌ها که کنار این ملت نبوده‌اند و نمانده‌‌اند زیرِ #بمباران، با آن‌ها که #مادران و همسرانشان ، داغِ جنگ ندیده‌اند، با آن‌‌ها که لالایی شب‌هایشان آژیرِ وضعیت قرمز نبوده‌است!

  • مصطفی موسوی

دیر نرسی؟

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۳۹ ب.ظ

چندسالِ دیگرش را نمیدانم، اما مطمئنم دیر نیست روزی که بفهمم تو تنها کسی بودی که تمامِ من را شناخت اما تمامِ من را بلد نبود! و این جمله حسرتی به وسعتِ صحرای قیامت روی دل من دارد! 

  • مصطفی موسوی

ما بی‌شرف نیستیم

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۲۹ ب.ظ

" شماها فقط بلدین فاتحه بخونید؟ فقط وقتی افتادیم کف این خیابونا جون دادیم بعدش یادواره شهدا برامون میگیرید؟! اون موقع عزیز میشیم؟" و بعد صدایش را پایین‌تر آورد انگاری که با خودش حرف میزند:" بسیجیِ خوب، بسیجیِ مُرده‌ست سردار؟" احمد این‌ها را فریاد میزد بر سر آن مقامِ مسئولی که کمی آن‌طرف‌تر ایستاده بود

  • مصطفی موسوی

دامانِ آلوده

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۲۷ ب.ظ

سال‌ها قبل، استادی داشتیم که عبایش به گناهی آلوده شده بود، ما که آن‌روزها هنوز سرمان به این و آن گرم بود و نمیدانستیم که اسیرِ هیجانات نباید شد دنبالِ داستان افتادیم که سر از ماجرا در بیاوریم!

  • مصطفی موسوی

حواسمون باشه

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۲۶ ب.ظ

آدم‌هایی که بقیه رو درک میکنن و حواسشون به بقیه هم هست، دو هیچ جلوتر از آدم‌هایی هستن که به جز خودشون احدی رو تو این دنیا نمی‌بینن! اونا که فرقی بین مال خودشون و اموال بقیه نمی‌بینن، اگر آئینه ماشینی کنار خیابونِ پررفت و آمد می‌بینن به سمت داخل ماشین میچرخوننش، اونا که اگه پول کسی زمین میفته بهش میگن، اونا که درک میکنن این روزا جور کردن مدارک گم‌شده چقدر سخته و اگه کیف مدارک رو زمین می‌بینن برش میدارن تا یه جوری به صاحبش برسونن! 

  • مصطفی موسوی

حجاب صدف نیست

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۰۰ ب.ظ

حجاب نه زیبائیست و نه صدفی است برای گوهر وجودِ زنان! نه "حجاب" کاغذِ بسته‌بندی و نه "زن‌ها" شکلات و آبنبات هستند، که اگر پوششی نباشد دورش مگس و مورچه جمع بشود! نه هیچ‌کدام از این‌ مَثل‌های بدقواره و باطل!
زنانِ این مملکت را نه چوب رضاخان مانعِ حجابشان شد و نه گشتِ ارشادِ جمهوری اسلامی محجبه‌شان کرد! که اگر خدا هم اجبار میخواست به پیامبرش زور بازو میداد! نه قلبِ رئوف و سینه‌ی گشاده! و اساسِ امور قلب‌ها قرار نمیگرفت!
  • مصطفی موسوی

موج

چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۵۸ ب.ظ

سر برمیگردانم سمت نیروها ، با تمام سرعت میدوم،«خمپــــاره»را از انتهای حنجره ام فریاد میزنم! بدنم را پرت میکنم داخل اولین سنگر و سرم را با دست میگیرم!

  • مصطفی موسوی

مبارزِ جامانده

دوشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۳۳ ب.ظ

من سوریه نبوده ام، هیچ کاسه ی آبی پشت سرم ریخته نشده ، هیچکس مرا به حضرت زینب نسپرده ،هیچ پلاک دوقسمتیِ کُد داری از گردنم آویزان نیست، هیچ وقت پایم به سرزمین شام نرسیده است سوار هواپیمای نظامی نشده ام و 

  • مصطفی موسوی

من اشتباهی‌ام

دوشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۰۰ ب.ظ

من اشتباهی ام ! نباید این سال ها و این روز ها روی کره زمین باشم ! نباید جوانی ام این روزها رقم بخورد ! من اشتباهی ام ! ... همه ام دارد فریاد میزند که من برای این تاریخ نیستم ! این سال های آرام و بی صدا قاتل جان من است .. 

من باید جایی میان دشت های سوسنگرد یا

  • مصطفی موسوی

قدر و منزلت

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۲۵ ب.ظ

مثل همین نورِ خانه‌ ها کم کم خاموش میشوند ، ما هم خاموش میشویم !

حالا یکی ۲۰ سال طول میکشد ، یکی ۴۰ سال ، یکی هم ۱۲۰ سال ...

  • مصطفی موسوی